اولین نرم افزار چند رسانه ای سهراب سپهری در ایران تولید شد.. لطفا کلیک کنید

 

شاعر نامدار ايران زمين، "سهراب سپهري"، در ‪۱۵‬مهر ماه‌سال ‪ ۱۳۰۷‬در كاشان چشم به جهان گشود ، تحصيلات خود را در اين شهر سپري كرد و پس از گذراندن دوره دانشسراي مقدماتي، به آموزگاري پرداخت.

 

وي درسال ‪ ۱۳۲۷‬در رشته نقاشي در دانشكده‌هنرهاي‌زيباي دانشگاه‌تهران ادامه تحصيل داد و از سال ‪ ، ۱۳۳۲‬فعاليت هنري خود را در زمينه‌هاي شعر ونقاشي به صورت جدي آغاز كرد.
سهراب، مانند بسياري از شاعران زمان خود، با فرمهاي "چهارپاره" و " شبه نيمايي" وارد عرصه شاعري شد، اما آشنايي عيمق وي با هنر، عرفان، اديان و اساطير مشرق زمين، از يك طرف و شعر و هنر مدرن از سوي ديگر ، او را به قلمروهاي تازه‌تري سوق داد.
تازگي و طراوت شعر وانديشه اين شاعر نوگراي عصرما، همواره‌او را از ديگر شاعران معاصر ممتاز مي‌كند.
يكي از چهره‌هاي ماندگارادبي سالهاي‌اخير، دركتاب "نگاهي به‌سهراب سپهري"، او را از معدود شاعراني مي‌داند كه دستگاه منسجم فكري خاص خود را دارند و براي فهميدن شعر ايشان بايد با كليد آن ساختمان فكري، آشنا بود.
دكتر" سيروس شميسا" دراين كتاب، مي‌نويسد: مبناي عرفاني وافق فكري سهراب سپهري در آثار اصلي او، شامل " صداي پاي آب" ، "مسافر" و "حجم سبز" ديده مي‌شود.
وي ،از مهمترين بنيادهاي فكري سهراب را "در لحظه زندگي كردن" مي‌داند و چنين مي‌نويسد: در يك لحظه از نظر صوفي بسيار مهم است، همانكه سهراب آن را به "آب تني كردن در حوضچه اكنون" تعبير مي‌كند.
دكتر شميسا،"درك تازه پديده‌هاي پيرامون" را از ديگرافقهاي انديشه سپهري دانسته و نوشته است: درك ما از پديده‌هاي اطرافمان بايد تازه و به دور از معارف و شناختهاي موروثي باشد و فقط در اين صورت است كه درست مي‌بينيم ، همانكه سهراب معتقد است:
"من نمي‌دانم كه چرا مي‌گويند اسب حيوان نجيبي است، كبوتر زيباست و چرا در قفس هيچ كسي، كركس نيست
گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد
چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد"
با نگاه دقيق به شعرهاي سهراب مي‌توانيم صميمانه اعتراف كنيم‌كه اين شاعر بزرگ ، با پايبندي به اصول اخلاقي، انساني و همدلي و همنوايي با همنوعان خود، آنها را سروده و براي همه غمها، شاديها، انگيزه‌ها ، انديشه‌ها، آمال و آرزوهايشان اهميت قائل شده‌است.
در واقع، سهراب سپهري، براي همه تاريخها و همه اجتماعها سخن گفته است، شعر او از اين نظر شعري انساني و فرازماني است، چراكه او در افقي وسيعتر، نگران انسان و سرنوشت اوست.
"فروغ فرخزاد" در مورد سهراب، اينگونه گفته است: او از شهر و زمان و مردم خاصي صحبت نمي‌كند، سهراب از انسان و زندگي حرف مي‌زند و به همين دليل وسيع است.
شعر سپهري، شعري است طبيعت گرايانه و گلها، گياهان، پرندگان و حيوانات، پديده‌ها و مكانهاي جغرافيايي و نظاير آن در اشعار او بسيار بكار رفته است و رنگي محلي و بومي دارد.
سپهري، از "گلستانه"، "شاسوسا"، "تپه سيلك"، كاشي، فرش، گلاب، كوير، شن، درختان وگياهان و حيوانات كويري و از هرآنچه در اطراف محيط زندگي او وجود دارد سخن مي‌گويد.
مرحوم دكتر"علي حسين‌پور" در كتاب "جريانهاي شعري معاصر فارسي" مي‌نويسد:
شعر سپهري ، سابقه مذهبي دارد ، شاعر اهل كاشان است و كاشاني‌ها به مذهبي بودن شهره‌اند.
وي افزوده است: در شرايطي كه برخي از شاعران و روشنفكران دهه‌هاي پيش از انقلاب، چندان به باورهاي مذهبي توجه نداشتند، سهراب دركمال صراحت و صداقت ازمفاهيمي‌چون مسلماني، نماز، سجاده، مهر، تكبيره‌الاحرام،حجرالاسودو قدقامت، سخن مي‌گويد و با آنها تصاوير بديعي خلق مي‌كند.
محقق برجسته كشور دكتر "محمدرضا شفيعي كدكني" نيز مهمترين شگردهاي ادبي شعر سپهري در خلق و ابداع تصاوير شاعرانه را شيوه "آشنايي زدايي" و "حس آميزي" مي‌داند.
وي معتقداست: آنچه رادر ميان معاصران ، امتيازي بزرگ مي‌بخشد ، نوع بيان طنزآميز اوست و اين طنز را چنان جدي عرضه مي‌دارد كه هزل و جد را نمي‌توان از يكديگر باز شناخت.
همچنين‌دكتر "عبدالرضا مدرس زاده"، استاد و محقق ادبيات،درمورد جهان‌بيني سهراب چنين مي‌گويد: در گستره ادراك اين شاعر فرزانه، همه چيز وهمه كس جاي مي‌گيرد، از "خنج تا پلنگ"، از "حجرالاسود" تا "چراغ‌ابدي در كوچه‌هاي بنارس" و از "گاري‌چي مانده در حسرت اسب" تا "حوري، دختر بالغ همسايه".
وي، همه‌اينها را نشان از ژرف‌انديشي و روشنفكري سهراب مي‌داند كه‌در نهايت حرفهاي او را مثل "يك تكه چمن" روشن مي‌سازد.
از نظر سهراب، انسان هيچگاه نمي‌تواند رمز و راز هستي را دريابدو همواره بين او و حقيقت فاصله وجود دارد.
سهراب معتقد است، زشتي‌هاو زيبايي‌ها تابع نوع نگاه ماست، اگر با چشم پاك و بي‌غرض نگاه كنيم، همه چيز را زيبا خواهيم ديد.
او عقيده دارد سختيها، مهمترين عامل سازندگي در زندگي انسان است و بايد خود را به فضايل اخلاقي، همچون سادگي، قناعت و سخت كوشي آراست و در سايه چنين ويژگيهايي به آرامش انديشيد.
سهراب سپهري، پس از گذراندن تجربه‌هاي ابتدايي خود كه منجر به انتشار مجموعه‌هاي "مرگ رنگ"،"زندگي خوابها" و "آوار آفتاب" بود، در مجموعه "شرق اندوه"، متاثر از ادبيات بودايي و با بهره‌گيري از هنجار غزليات مولوي، به عرفان روي آورد.
وي، سرانجام با انتشار مجموعه‌هاي"صداي پاي آب"، "مسافر" و "حجم سبز" به اوج شهرت خود رسيد.
سپهري، در ارديبهشت ماه سال ‪ ،۱۳۵۹‬بر اثر ابتلا به سرطان خون، در تهران درگذشت و در مشهد اردهال كاشان، در جوار بارگاه ملكوتي حضرت سلطانعلي ابن امام محمد باقر (ع) به خاك سپرده شد.
مرگ پايان كبوتر نيست
مرگ در ذهن اقاقي جاري است
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد
و همه مي‌دانيم ريه‌هاي لذت ، پر اكسيژن مرگ است
روحش شاد و يادش گرامي باد.


برچسب‌ها: سهراب سپهری, سایت سهراب, سایت سهراب سپهری, اشعار سهراب سپهری
+ تاريخ یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت نويسنده مسافر |