اولین نرم افزار چند رسانه ای سهراب سپهری در ایران تولید شد.. لطفا کلیک کنید

 

 

سهراب سپهری با اشعار رازآمیز و باسویه فراعقل‏گرایی خود همراه با تعابیر و اصطلاحات وتصویرهای غیرمحسوس و ذهنی که از آن به رویکرد اشراقی و متافیزیکی یاد کرده‏اند، در شعر معاصر مخالفان و موافقان جدی دست و پا کرده است .

گروهی سهراب را به عنوان شاعر اجتماع گریز، که در برج عاج شیشه‏ای خویش نشسته و با فرو رفتن در خلسه‏ای هورقلیایی، از سنگ‏هایی که به سوی دیوارهای شیشه‏ای پرتاب می‏شود، بی‏خبر نگهداشته، فاصله تفکر سیاسی اجتماعی خود را با وی حفظ کرده‏اند .

جمعی نیز با نزدیک شمردن روحیات عرفانگرایانه خاص سپهری با علایق اشراقی خویش در بن مایه‏های اساسی تفکرش، سخت بدو تعلق خاطر پیدا کرده‏اند، به ویژه برخی منتقدان و شاعران جوانتر، پس از انقلاب اسلامی، شیفته سهراب و بخش مهمی از اشعار مجموعه «هشت کتاب» از جمله اشعار از جنس «صدای پای آب» شده‏اند . جالب توجه خواهد بود که این موضوع با عنایت به فضای انقلابی و عملگرایانه حاکم بر جامعه مورد کاوش قرار گیرد که به چه سبب استقبال وسیعی از اشعار سهراب شده وبسیاری از شاعران که رفته‏رفته جای پایی یافته‏اند، متأثر از فضای خاص آثار شاعر «اهل کاشان» شده‏اند . در حالی که سهراب سپهری سخت تحت تأثیر عرفان هند نقاشی می‏کند و شعر می‏سراید . اما فرهنگ عرفانی اسلامی (ایرانی) بر بنیادهای دور از مشی رایج در تاریخ و فرهنگ عرفانی هند و شرق دور، سیری منحصر به خویش دارد . گرچه ممکن است، فضایی را در فرد خلق کنند که در ظاهر شباهت‏هایی با هم دارند .

در هر حال سهراب؛ در شعر و اندیشه شعر معاصر جای مخصوصی دارد و مخالف و موافق ناچارند با شعر وی ارتباط برقرار سازند .

عبدالعلی دستغیب، به عنوان متفکر و منتقد باتجربه معاصر که جریان‏های گوناگون فکری در عرصه اندیشه و اجتماع و سیاست و شعر و ادب راازنزدیک دنبال کرده، بار دیگر به سراغ سهراب سپهری و شعرش رفته و پویه این شاعر را از زاویه تعلق خاطر وی به «فلسفه‏های اشراقی هند و ذن بودیسم» و دوری و نزدیکی وی را با تعابیر عارفان شاعر در ادبیات فارسی بررسی کرده است .

سهراب سپهری؛ شاعر و نقاش معاصر در شعر امروز ایران، مقامی ویژه دارد . نظر او نسبت به انسان، طبیعت و جهان برخلاف نظر نیما، اخوان، شاملو و نصرت رحمانی، نظری رازورانه و عرفانی است .

او در آغاز به فلسفه‏های اشراقی هند و ذن‏بودیسم روی آورد و تعابیری را به کار برد که با تعابیر شاعران عارف ما نزدیک نبود، اما از صدای پای آب به بعد واژگان و بیانش به بیان شاعران فارسی نزدیک شد، گرچه ما هنوز در اشعار پایانی او، باز تعابیر ذن‏بودیسم را می‏بینیم .

البته سپهری در زمینه آوردن رمزها و تعابیر عرفانی خاوری و باختری به حوزه شعر جدید فارسی تنها نبود . هوشنگ ایرانی، بیژن جلالی، شرف‏الدین خراسانی و چندتن دیگر نیز دراین کار سهیم بودند، اما اشعار اینان به رغم آگاهی‏ها و زبان و بیان خاص‏شان، به اندازه شعر سپهری، قبول عام نیافت . در همه اشعار سپهری، گرایشی دیده می‏شود برای فراتر رفتن از تجربه محسوس وسلوک به سوی حوزه اشراق، به سوی روشنی، نور، گیاه، سبزه، آب . او بر آن است سرزمین تجربه جسم و جنس را به سود حوزه فراتر از محسوس وانهد یا دست‏کم حوزه نخستین را، تابع حوزه دومین سازد . وسیله این کار البته، توسل به شهود و اشراق است .

باز شد درهای بیداری

پای درها لحظه وحشت فرو لغزید،

سایه تردید در مرز شب جادوگر گسست از هم

روزن رؤیا بخار نور را نوشید .

(هشت کتاب)

این تعابیر خلاف «آمد عادت» است . وزن آهنگین، سنگین و محزون است . برخلاف آنچه گفته‏اند، این ترنمی نیست که شاعر در آغاز حالت گشوده شدن به حوزه روشنی در خود یافته و آن را به سرودی بدل کرده باشد، بلکه آهنگ و بیانی است از سراینده‏ای که دانسته‏های رازورانه خود را به آهنگی بم، خفه و سنگین و البته تا حدودی مصنوع عرضه می‏کند . البته سپهری، بعدها به جایی رسید که در سلوک به سوی نور و روشنی (اشراق) در لحظه‏های شادمانه یا محزون زندگانی خود، به کشف و شهودی وارد شد، که در سپهره آگاهی رمزآمیزش برق می‏زند و بی‏درنگ به روی کاغذ می‏آید و طبیعی وصمیمانه


برچسب‌ها: کتاب سهراب سپهری, شعر کوتاه, شعرهای سهراب سپهری, شعر زیبا
+ تاريخ یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت نويسنده مسافر |