اولین نرم افزار چند رسانه ای سهراب سپهری در ایران تولید شد.. لطفا کلیک کنید

 

 

زندگي رسم خوشايندي است.
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ
پرشي دارد اندازه عشق.
زندگي چيزي نيست، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
زندگي نوبر انجير سياه،در دهان گس تابستان است.
زندگي،بعددرخت است به چشم حشره.
زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
خبر رفتن موشك به فضا،
لمس تنهايي ماه،
فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.
زندگي شستن يك بشقاب است.
زندگي يافتن سكه دهشاهي در جوي خيابان است.
زندگي مجذور اينه است.
زندگي گل به توان ابديت،
زندگي ضرب زمين در ضربان دل ما،
زندگي هندسه ساده و يكسان نفسهاست….
                             سهراب

.....................................................................

زندگي شايد
يك خيابان دراز است كه هر روز زني با زنبيلي از آن مي گذرد
زندگي شايد
ريسمانيست كه مردي با آن خود را از شاخه مي اويزد
زندگي شايد طفلي ست كه از مدرسه بر مي گردد
زندگي شايد افروختن سيگاري باشد در فاصله
رخوتناك دو هم آغوشي
يا عبور گيج رهگذري باشد
كه كلاه از سر بر مي دارد
و به يك رهگذر ديگر با لبخندي بي معني مي گويد صبح بخير
زندگي شايد آن لحظه مسدوديست
كه نگاه من در ني ني چشمان تو خود را ويران مي سازد
و در اين حسي است
كه من آن را با ادراك ماه و با دريافت خواهم آميخت
در اتاقي كه به اندازه يك عشق است
به بهانه هاي ساده خوشبختي خود مي نگرد
به زوال زيباي گلها در گلدان
به نهالي كه تو در باغچه خانه مان كاشته اي
و به آواز قناريها
كه به اندازه يك پنجره مي خوانند.                                         فروغ


برچسب‌ها: کتاب سهراب سپهری, شعر کوتاه, شعرهای سهراب سپهری, شعر زیبا
+ تاريخ یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت نويسنده مسافر |