...
وي در  توضيح «هشت گانه بودن» آثار خواجه عبدالله انصاري و سعدي و الهام گرفتن سپهری از این آثار اظهار داشت: خواجه عبدالله گفت‌و‌گوهايش را با خالق و خلق در قالب نظم و نثر آورده و با كلمات قصار به توصيف پروردگار و عجز و نياز خويش پرداخته و آن‌را در مجموعه «هشت رساله» از خود باقي گذاشته است. سعدي نيز با اقتباس از آن مراد به تدوين «گلستان» در هشت باب اقدام كرده و در قالب نظم و نثر به ارشاد جامعه و ابراز نياز بشر و رابطه خالق و مخلوق پرداخته است. سهراب هم تحت تاثیر این دو گوینده و نویسنده بزرگ قرار گرفته و معلومات و نیاز خود را در قالب نظم و نثر تحت عنوان «هشت كتاب» از خود باقي گذارده است.

وي در پاسخ به اين سوال كه استقبال مخاطبان از کتاب تازه‌اش را چطور ارزیابی می‌کند گفت: از آن‌جا كه خود چون سهراب اهل كاشان هستم و از اين رو با سهراب و زادگاه او آشنا، مي‌توانستم اشاراتی که این شاعر كاشاني داشته به خوبی درک و مضامين «هشت كتاب» سهراب را كليدي كنم تا به راحتي براي هر خواننده‌اي امكان بهره برداري از آن وجود داشته باشد. اين امر را دليل احتمالی استقبال خوانندگان از اين كتاب می‌دانم.

ميرجعفري در توضیح گفته‌هایش مبنی بر تاثیر «کاشانی بودن» در درک اشعار سپهری و با اشاره به این بخش از شعر او در منظومه بلند «صدای پای آب» که می‌گوید «من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم» توضیح داد: در کاشان قدیم که وسائل سرمایشی موجود نبوده افراد در سرداب‌های خانه‌های خود می‌خوابیدند و حدود 10 دقیقه قبل از اذان صبح همیشه در کویر به دلیل جابه‌جایی هوای سرد و گرم بادی پنجره‌ها را به لرزه در می‌آورد؛ سهراب بیدار شدنش با صدای لرزش پنجره‌ها و نزدیک بودن اين زمان به اذان صبح این‌چنین تشبیه کرده است.

نويسنده «در كنار سهراب» كه سهراب سپهری را شاگرد مكتب سعدي مي‌داند تاكيد كرد: سعدي در ديباچه بوستان به معراج حضرت محمد(ص) اشاره دارد و سهراب نيز در كتاب «شرق اندوه» تحت عنوان «تنها باد» به توصيف اين اتفاق پرداخته است. سهراب گفت‌و‌گو با خالق خويش را مانند خواجه عبدالله و سعدي اما در الفاظ و كلماتي ظريف، دل‌انگيز و با اسلوبي تازه تحت عنوان «هايي» در «شرق اندوه» بيان مي‌كند.


سهراب، شاعري وارث آب و روشني
كتاب «در كنار سهراب» مقدمه‌اي از عبدالرضا مدرس زاده را دارد که در آن آمده است: «از ميان هزار شاعر و شخصيت ادبي كه دستي در كار داشته‌اند و در اين دهه‌هاي نزديك با ما زندگي كرده‌اند، «صداي پاي آب» تشخيص و ويژگي‌هاي ممتاز يك اثر دست اول و صاحب سبك و تقليد نشده را با خود دارد.»

وي در ادامه سهراب را به عنوان شاعري كه عرض عمر آن از طولش بيشتر است مي‌خواند و می‌نویسد: «سهراب به مدد انس و علاقه صميمانه‌اش به فرهنگ ايراني و ادب فارسي و به ابتكار و خلاقيت هنري نهفته در وجودش، روشني
در کاشان قدیم افراد در سرداب‌های خانه‌های خود می‌خوابیدند و حدود 10 دقیقه قبل از اذان صبح همیشه در کویر به دلیل جابه‌جایی هوای سرد و گرم بادی پنجره‌ها را به لرزه در می‌آورد؛ سهراب بیدار شدنش با صدای لرزش پنجره‌ها و نزدیک بودن اين زمان به اذان صبح این‌چنین تشبیه کرده است را در ميان شاعران پس از نيما به يادگار گذاشته. روشني كه در آميختن هنرمندانه طبيعت با عرفان خلاصه مي‌شود، البته عرفاني كه آن ‌هم آميزشي از عرفان اسلامي و بودايي است.»

مدرس زاده عناصر شعر سپهري را عناصر «شايسته و بايسته هنرمندي و هنرپروري فراوان و با بسامدي معني‌دار» مي‌داند كه «صداقت، صميميت، دوستي و مهرباني» در اين واژه‌ها و مضامين به چشم مي‌خورد.

اما از سوي ديگر مدرس‌زاده در شعر سهراب همه چيز  را يك‌دست،  روان و دست‌يافتني نمي‌داند و نویسد: «او هم «صداي پاي آب» را دارد و هم «ما هيچ، ما نگاه». در شعر او هم مي‌خوانيم «اهل كاشانم» و هم مي‌بينيم «بوته خشخاشي، شست‌و‌شو داده مرا در سيلان بودن». اين سهل و ممتنع بودن شعر او به قوه خلاقيت و ابتكار شاعر راه مي‌برد.»

وي در ادامه رويكرد سيد رضا ميرجعفري به شعر سهراب را معني‌دار و قابل تامل دانسته و تاکید کرده است: «حامي [لقب رضا مرجعفری] كه خود به گونه‌اي ميراث‌دار «آب و خرد و روشني» است در اين اثر كوشش كرده برداشت‌هاي خود را از شعر سپهري به خواننده ارائه كند.»

اين كتاب با پيشگفتاري از مولف آن آغاز مي‌شود و ميرجعفري در اين مقدمه نحوه آشنايي خودش را باسهراب و اين‌كه چگونه اين آشنايي تبديل به «يك دوستي عميق و ماندگار» شده تشريح كرده و آورده است: «اين دوستي و رفت‌و‌آمد از مهر 56 آغاز و تا پايان عمر سهراب ادامه داشت و بدين وسيله با بينش و برداشت‌هاي دقيق فكري او آشنا شدم. پس از فوت او با درخواست تعدادي از دوستانم و دانشجوياني كه از سابقه آشنايي من نسبت به رفتار، كردار و انديشه سهراب مطلع بودند به تشريح مضامين دلنشين شعر سهراب پرداختم تا كليدي بر كشف مطالب او باشد.»

«در كنار سهراب» در هشت فصل كه هر يك از آن‌ها نام يكي از كتاب‌هاي «هشت كتاب» سهراب است به توضيح كليد واژه‌ها و مضامين شعري سهراب پرداخته است. كليد واژه‌ها و برخي از مضامين در ابتدا توضيح داده شده و پس از آن قطعه شعري كه اين واژه يا مضمون را در خود دارد آورده شده است.

فصل اول كه «مرگ رنگ» نام دارد و شامل 22 عنوان است به مضاميني چون «در قير شب»، «دود مي‌خيزد»، «روشن شب» و «غمي غمناك» مي‌پردازد.

«زندگي خواب‌ها» در 16 عنوان نام فصل دوم كتاب است كه واژه‌هايي از جمله «خواب تلخ»، «فانوس خيال»، «يادبود»، «مرز گمشده» و «لولوي شيشه‌ها» را پوشش مي‌دهد.

در فصل سوم، «آوار آفتاب» 32 عنوان گنجانده شده كه از جمله اين عنوان‌ها مي‌توان به «شاسوسا»، «گل آينه»، «اي نزديك» و «شكست كرانه» اشاره كرد.

فصل بعدي كتاب «شرق اندوه» است كه در 25 عنوان به مضاميني چون « روانه»، «پادمه»، «نا»، «گزار» و «تا گل هيچ» پرداخته است.

«صداي پاي آب» و «مسافر» فصل پنجم و ششم كتاب را تشكيل مي‌دهند كه در اين دو فصل به طور مفصل مضامين اين دو منظومه بلند تشريح شده است.

در فصل هفتم يعني «حجم سبز»، 25 عنوان از مضامين و كليد واژه‌هايي چون «از روي پلك شب»، « ساده رنگ»، «در گلستانه» و «نشاني» آورده شده است.

آخرين فصل كتاب «ما هيچ، ما نگاه» است كه در 14 عنوان مضاميني از جمله «اكنون هبوط رنگ»، «از آب‌ها به بعد»، «متن قديم شب» و « تنهاي منظره» پرداخته و تشريح شده است.

سيد رضا ميرجعفري (حامي) متولد 1319 در خاوه اردهال است و در دانشكده افسري به تحصيل پرداخته است.

وی از كودكي به شعر، هنر و ادبيات علاقه داشته و از سنين نوجواني به سرودن شعر پرداخته است. او در شعرش به شيوه شاعراني چون سعدي، حافظ، نظامي گنجوي، شهريار و رهي معيري گرايش ويژه‌اي داشته است.

«افسانه راز»، «اعجاز انسان‌ساز» و «وحي منزل» از آثار پيشين این شاعر است.

برچسب‌ها: کتاب سهراب سپهری, شعر کوتاه, شعرهای سهراب سپهری, شعر زیبا
+ تاريخ یکشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۸ساعت نويسنده مسافر