وهم
جهان ، آلوده خواب است. فرو بسته است وحشت در به روي هر تپش ، هر بانگ چنان كه من به روي خويش در اين خلوت كه نقش دلپذيرش نيست و ديوارش فرو مي خواندم در گوش: ميان اين همه انگار چه پنهان رنگ ها دارد فريب زيست!
شب از وحشت گرانبار است. جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بيدار: چه ديگر طرح مي ريزد فريب زيست در اين خلوت كه حيرت نقش ديوار است؟
فهرست مرگ رنگ برچسبها: سایت سهراب سپهری, اشعار سهراب سپهری, شعرهای سهراب سپهری, جملات سهراب سپهری
+
تاريخ جمعه ششم فروردین ۱۳۸۹ساعت نويسنده مسافر
|
|
|